لبخند
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

اس ام اس پسر عمه زا

 مجری : کجا بودی پسر عمه؟

پسرعمه: رفته بودم کتابخونه که درسامو بخونم دیگه!

مجری: کتابخونه بودی یا استخر؟

پسرعمه: کتابخونه

مجری: پس چرا مایو پاته؟

پسرعمه: آخه میخواستم غرق درس خوندن شم!

مجری: میدونی وقتی دروغ میگی دماغت دراز میشه؟

پسرعمه: فدای سرت،خواستم برم دانشگاه عملش میکنم!

مجری: ینی پینوکیو آخرش آدم شد تو نشدی!

پسرعمه: اون یه فرشته مهربون پیشش بود انگیزه داشت،

من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگی میکنم،

همینی که هستم هم از سرتون زیاده!




:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 794
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 22 فروردين 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: