.
عشق يعني يك طلائيه غريب يك دو ئيجي يادگاري از حبيب
.
عشق يعني يك هويزه قتلگاه رويش صد جمجمه در پاسگاه
.
عشق يعني يك دو كوهه غمگسار يك جزيزه مردماني سوگوار
.
عشق يعني يك حلبچه شط خون روي پيشاني گل ها خط خون
.
عشق يعني يك بيابان بي كسي نيست دنياي شقايق را خسي
.
عشق يعني يك غروب آتشين جبهه را گشته مزين اين چنين
.
عشق يعني يك پدافند التماس باغباني باغي از گل هاي ياس
.
عشق يعني جاده اي بي انتها خاكريزي بي نهايت تا خدا
.
عشق يعني سنگري از اعتماد گشته فكه سرزمين اعتقاد
.
عشق اينجا ياد زهرا مي كند نخل بي سر ياد مولا مي كند
.
عشق اينجا دلربايي مي كند عاشقان را كربلايي مي كند
.
آي مردم عشق معنا مي شود عاشقي اما معما مي شود
.
عشق با خمپاره معنا مي شود يا شهادت نامه امضاء مي شود
.
جبهه عاشق را حكايت مي كند يا قنوتش را روايت مي كند
:: بازدید از این مطلب : 1142
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1