گفتگو با خدا
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 


INTERVIEW WITH GOD

 گفتگو با خدا

 I dreamed I had an interview with god.

 خواب دیدم .در خواب با خدا گفتگویی داشتم .

 God asked

 خدا گفت :


So you would like to interview me

 پس می خواهی با من گفتگو کنی؟

 I said ,If you have the time

 گفتم اگر وقت داشته باشید.

 God smiled

 خدا لبخند زد.

 My time is eternity

 وقت من ابدی است.

 What questions do you have in mind for me

 چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟

 What surprises you most about human kind

 چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟

 God answered

 خدا پاسخ داد:

 That they get bored with child hood

 این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند،

 They rush to grow up and then ,

 عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد،

 long to be children again

 حسرت دوران کودکی را می خورند.

 That they lose their health to make money

 اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند ،

 and then

 و بعد

 lose their money to restore their health

 پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند.

 That by thinking anxiously about the future

 اینکه با نگرانی نسبت به آینده

 They forget the present ,

 ، زمان حال را فراموش می کنند.

 such that they live in nether the present

 آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند ،

 And not the future

 نه در آینده

 That they live as if they will never die

 این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد.

 and die as if they had never lived

 وآنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند.

 God's hand took mine and

 خداوند دستهای مرا در دست گرفت

 we were silent for a while

 و مدتی هر دو ساکت ماندیم.

 And then I asked

 بعد پرسیدم

 As the creator of people

 به عنوان خالق انسانها

 What are some of life lessons you want them to learn

 می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

 God replied , with a smile

 خداوند با لبخند پاسخ داد :

 To learn they can not make any one love them

 یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود
 کرد

 but they can do is let themselves be loved

 اما می توان محبوب دیگران شد.

 T o learn that it is not good to compare themselves
 to others

 یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

 To learn that a rich person is not one who has the
 most

 یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.

 but is one who needs the least

 بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد.

 To learn that it takes only a few seconds to open
 profound wounds in persons we love

 یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق، در دل
 کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم،

 , and it takes many years to heal them

 ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.

 To learn to forgive by practicing for giveness

 با بخشیدن بخشش یاد بگیرند.

 T o learn that there are persons who love them
 dearly

 یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند.

 But simly do not know how to express or show
 their feelings

 اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند.

 T o learn that two people can look at the same
 thing

 یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند،

 and see it differently

 اما آن را متفاوت ببینند.

 To learn that it is not always enough that they be
 forgiven by others

 یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند.

 The must forgive themselves

 بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.

 And to learn that I am here

 و یاد بگیرند که من اینجا هستم

ALWAYS

 همیشه

 




:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 635
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 دی 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: